سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]
 
امروز: چهارشنبه 103 آذر 28

کمند زلف یار

همیشه دوست داشت موازی باشد نه این طرف نه آن طرف ...

 ...راه افتادند ، دوباره با هم ، شانه به شانه ، به هم فکر نمی کردند ؛ با هم به او می اندیشیدند.

صحرا ساکت بود و فقط صدای 4 قدم می آمد .

زن پرسید : « وقتی به خیمه آقا رفتی چه گفتند به تو ؟»

شاید منتظر شنیدن وعده ای بود، غنیمتی ویا شاید بهشتی !

تارهای مرد از شوق لرزیدند:« گفتند سرت در راه ما بریده خواهد شد!»

زن در شگفتی نماند، چیزی نپرسید. زن فهمید ، عشق را،اگر او بگوید سرت در راه ما بریده خواهد شد.

پس دلیل کافی بوده است. برای همه چیز ؛ برای سر از پا نشناختن ،  برای این بی تابی ها ، دلیل ، کافی بود

برای این هجرت. ...

عاشورا یک نتیجه بیشتر ندارد یا منطبق هستی (الاروح التی حلت بفنائک)

یا متقاطع ! (شایعت وبایعت وتابعت علی قتله).

در عاشورا برای موازی بودن هیچ راهی نیست.

در عاشورا یا این سو هستی یا آن سو وچه انتخاب چه سخت است وقتی تو را

هنوز به خیمه صدا نکرده اند وچیزی نگفته اند که حال خودت را نفهمی ،

سخت است ، وقتی قرار باشد با عقلت عشق را انتخاب کنی .

و وای اگر حضرت عشق به خیمه نخواندمان!

... حال غروب بود .زن غلامش را صدا کرد: «این کفن را ببر وآقایت را کفن کن»

چیزی نگذشت غلام برگشت:«پسر پیغمبر کفن نداشت نتوانستم آقایم را کفن کنم!»

 


 نوشته شده توسط محجوب فاطمی در سه شنبه 86/5/30 و ساعت 12:26 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

محجوب
محجوب فاطمی
مطالب این صفحه شاید ترواشات ذهن بیمار من نباشد،ولی هرچه هست از دغدغه ها و دوست داشتنی هایم است.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 85311
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه