محجوب
آشفته کن ای غم، دل طوفانی ما را
انکار کن ای کفر،مسلمانی ما را
شوریده سران صفت عشقیم،مگر تیغ
مرهم بنهد زخم پریشانی ما را
بر قامت ما پیرهن زخم بدوزید
تا پاک کند تهمت عریانی ما را
ای زخم شکوفا بگشا سحر وصل
گلخانه دربسته ژیشانی ما را
...
علیرضا قزوه