سلام استاد محجوب، عجب حال و هواي آشنايي دارد اين جا
امواجي بي غل وغش، ساده و رسا و روان مثل باران.
آره از ساعت چند هم گذشتيم چه برسد به صفر! تازه کجاي کاري. براي ما حتي از صفر گذشتن هم که کاري ندارد.آب خوردن است. خوشا سعادت آنها که راه عاشقي را خوب ياد گرفتند.
خوشا آنها که بي پا و سر ِرفتن اند. خوشا خوش رقص هاي زيرباران.
ماهم دلمان آسمان مي خواهد. حتي به قدريک کف دست نان نذري! برادر براي آش و نان نذري که بي گناه ها را جدا نمي کنند؛ مي کنند؟!
سرشارمهر